چرا برخی افراد در روابط عاشقانه خود بیش از حد درگیر میشوند؟


نادیده گرفتن نیازهای شخصی:
در تلاش برای خشنود کردن طرف مقابل، فرد ممکن است نیازهای خود را نادیده بگیرد.اهمیت بیش از حد دادن به رابطه:
قرار دادن رابطه در اولویت بالاتر از سایر جنبه های زندگی، مانند خانواده، دوستان و شغل.تلاش برای “نجات” طرف مقابل:
احساس مسئولیت بیش از حد در قبال مشکلات و چالش های طرف مقابل.درگیری حل نشده از روابط گذشته:
حمل بارهای عاطفی از روابط قبلی و تاثیرگذاری آنها بر روابط فعلی.فشار اجتماعی:
احساس فشار برای داشتن یک رابطه و تلاش برای حفظ آن به هر قیمتی.عدم خودآگاهی:
عدم آگاهی از الگوهای رفتاری خود و تاثیر آنها بر رابطه.نیاز به تایید اجتماعی از طریق رابطه:
احساس ارزشمندی از طریق تایید دیگران در مورد رابطه.ترس از قضاوت:
ترس از قضاوت دیگران در صورت پایان یافتن رابطه.باورهای غیرمنطقی در مورد عشق:
باورهای اشتباه در مورد اینکه عشق باید چگونه باشد و چه انتظاراتی باید داشت.فقدان حمایت اجتماعی:
نداشتن شبکه حمایتی قوی از دوستان و خانواده.تلاش برای رفع کمبودهای شخصی از طریق رابطه:
بهرهگیری از رابطه برای پر کردن خلاء های عاطفی و روانی.درک این عوامل میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای درگیری بیش از حد خود را شناسایی کرده و گامهایی برای ایجاد روابط سالمتر و متعادلتر بردارند.
آگاهی از این مسائل اولین قدم در جهت تغییر است. شناخت ریشههای این رفتارها میتواند به ما کمک کند تا انتخابهای آگاهانهتری داشته باشیم.
تلاش برای ایجاد یک رابطه سالم نیازمند خودآگاهی، پذیرش مسئولیت و آمادگی برای تغییر است.
چرا برخی افراد در روابط عاشقانه خود بیش از حد درگیر میشوند؟ 21 نکته
ترس از تنهایی: ریشه عمیق وابستگی
ترس از تنها ماندن یکی از شایعترین دلایل وابستگی بیش از حد در روابط است.فردی که از تنهایی هراس دارد، ممکن است برای حفظ رابطه به هر قیمتی حاضر باشد.این ترس میتواند ریشه در دوران کودکی، تجربههای ناخوشایند رها شدن یا فقدان حمایت عاطفی داشته باشد.فرد مضطرب دائم نگران از دست دادن شریک عاطفی خود است و این نگرانی، او را به رفتارهای وابسته سوق میدهد.آنها ممکن است برای جلب توجه و محبت بیش از حد تلاش کنند، استقلال خود را فدا کنند و به نیازهای خود بیتوجهی کنند.گاهی این ترس ناخودآگاه است و فرد متوجه ریشه رفتارهای خود نمیشود.
شناخت و پذیرش این ترس، اولین قدم برای غلبه بر آن و داشتن یک رابطه سالم است.
درمان میتواند به فرد کمک کند تا با ترسهای خود روبرو شود و راهکارهای سالمتری برای مدیریت روابط خود پیدا کند.
عزت نفس پایین: کمبود درونی، نیاز به تایید بیرونی
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، معمولا خود را لایق عشق و محبت نمیدانند. آنها برای اثبات ارزشمندی خود به تایید و توجه شریک عاطفیشان وابسته میشوند. این افراد دائما به دنبال نشانههایی از دوست داشته شدن هستند و در صورت عدم دریافت این نشانهها، دچار اضطراب و ناامنی میشوند. آنها ممکن است انتقادپذیر نباشند و هرگونه مخالفت یا انتقادی را به عنوان رد شدن تلقی کنند. برای افزایش عزت نفس، تمرکز بر نقاط قوت، پذیرش خود و خودباوری ضروری است. درمان شناختی رفتاری (CBT) میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای فکری منفی خود را شناسایی و تغییر دهد. یادگیری ابراز وجود و تعیین مرزهای سالم نیز در این مسیر بسیار مهم است.
الگوهای روابط ناسالم در خانواده: تکرار گذشته
کودکانی که در خانوادههایی با الگوهای روابط ناسالم بزرگ شدهاند، ممکن است این الگوها را در روابط عاشقانه خود تکرار کنند. مشاهده روابط وابسته، کنترلگر یا بیتفاوت در خانواده، میتواند بر نحوه درک و تجربه عشق و صمیمیت تاثیر بگذارد. اگر والدین فرد در رابطه خود وابسته بودهاند، او نیز ممکن است ناخودآگاه این الگو را دنبال کند. آگاهی از تاثیر الگوهای خانوادگی، گام مهمی در جهت تغییر این الگوها است. مشاوره خانواده میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای ناسالم را شناسایی و راهکارهای جایگزین را یاد بگیرد. تلاش برای ایجاد یک رابطه متفاوت و سالم، نیازمند شجاعت و تعهد به تغییر است. شکستن چرخه الگوهای ناسالم، هدیهای ارزشمند به خود و نسلهای آینده است.
نیاز به کنترل: تلاشی برای کاهش اضطراب
برخی افراد برای کاهش اضطراب و احساس ناامنی، سعی میکنند شریک عاطفی خود را کنترل کنند. این کنترل میتواند به صورت مستقیم (مانند تعیین قوانین و محدودیتها) یا غیرمستقیم (مانند دستکاری عاطفی) اعمال شود. افراد کنترلگر اغلب احساس میکنند که بدون کنترل بر رابطه، آسیبپذیر و ناتوان هستند. این رفتار میتواند به مرور زمان رابطه را نابود کند و باعث احساس خفگی و نارضایتی در طرف مقابل شود. برای کاهش نیاز به کنترل، باید ریشه اضطراب و ناامنی را پیدا کرد و به جای کنترل دیگران، بر کنترل خود تمرکز کرد. یادگیری مهارتهای حل مسئله و مدیریت استرس، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. اعتماد به شریک عاطفی و پذیرش این واقعیت که نمیتوان همه چیز را کنترل کرد، برای داشتن یک رابطه سالم ضروری است.





